سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























خاطرات من

**مولای من مهدی جان  دل تنگتم

    **مولای من مهدی جان دل تنگتم**

 

کدوم آقام  همون اقایی که وقتی دلم می گیره  صداش میزنم یا مهدی اگر تو رو صدا نزنم چه کسی رو صدا بزنم ؟من از توکه خجالت می کشم مادرت رو صدا کنم ؟مگه روم میشه مادرت رو صدا بزنم ؟

نمک خوردم نمکدان راشکستم بهم هرچی خوبی کردی ومن نفهمیدم...........

گفتم دل تنگ کربلام برام مهیا شد

گفتم دل تنگ امام رضام در جوارش جام دادی

گفتم اشک چشم .... بهم دادی

گفتم دل شکسته ....بهم دادی

هر چه از طرف تو آمد همه خوبی

هر چه از طرف من آمد ........

آقام ........مثل همیشه شرمنده ام

آقام مثل همیشه میگم د ستت درد نکنه

یک چیزهنوز تو دلم مونده که اگه امشب نگم وبهم ندی پس کی ؟... پس کی ؟

 آقا سالهاست که حسرت یک نگاههت رو داره

آقا فقط یک نگاه ........

آقا فقط یک نگاه ........

هرچند که من لیاقت ندارم جز گناه چیزی ندارم تو که بهتر پرونده ام رو می بینی

 آقا فقط یک نگاه ........

آقا فقط یک نگاه ........

 دیگه خجالت میکشم از بس آقام می گه

 خدا یا به من مهدی بنده ام رو ببخش

 


نوشته شده در جمعه 89/11/8ساعت 5:13 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

شهید گمنام

 

                      شهید گمنام

 

شبهای جمعه که میشه             دلا بهونه میگیره

هرکی میاد سریک قبر           ازش نشونه میگیره

یکی سر قبر پدر                  یکی کنار مادرش

یکی خواهر و                     یکی پیش برادرش 

اما یک مادر                      غمگین و ارام

میاد کنار                          شهید گمنام

یک جعبه خرما                   برای فاتحه خونی میاره

آرام میاد ومی شینه               سرش رو روی سنگش میذاره

میگه جای بچه امی               گوش بده به حرفای من

از بس که اینجا اومدم            در د اومده پاهای من

آخر نگفتی کسی رو داری       یا مثل من بی کس و کاری ؟

مگه تو مادر نداری؟             برای تو گریه کنه ؟

غروب پنج شنبه بیاد             برای تو گریه کنه ؟

قصه نخور من مادرت          من همیشه دوروبرت

 نمی ذارم تنها بشی              مدام میام بالاسرت                             


نوشته شده در جمعه 89/11/8ساعت 5:4 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

  «تکنیک جادویی نوشیدن هشت لیوان آب »

قبل از نشیدن آب هر روز جملات زیر را با انرژی و قدرت تکرار کنید :

 

لیوان اول بعد از بیدار شدن از خواب (اول صبح )

خداوندا ، سپاس تورا که بار دیگر به من طلوع خورشید را هدیه دادی .

قول میدهم امروز هر جا که بروم مهری ببخشم ، حتی با لبخندی ،

به من کمک کن ، تا امروزم را به شاهکاری بی همتا تبدیل کنم .

لیوان دوم حدود ساعت ده صبح

افتخار میکنم که امرذوز پاک ترین انسان روی زمینم

لیوان سوم حدود ساعت دوازده ظهر

من نظر کرده خداوندم

لیوان چهارم بعد از نهار

خداوندا ، تو را سپاس به خاطر برکاتی که به من بخشیدی

و خزانه غیبت رابه روی من و خانواده ام بگشا دی

لیوان پنجم ساعت چهار عصر

عشق الهی هم اکنون مرا ثروتمند و توانگر می سازد

لیوان ششم ساعت شش عصر

به هر سو که می نگرم موفقیت به من لبخند می زند .

لیوان هفتم قبل از شام

هر روز ، از هر لحاظ بهترو بهتر می شوم

لیوان هشتم   قبل از خواب

خدا وندا سپاس تورا که یک روز خوب دیگر را به من هدیه دادی .

صلح را در جهان حاکم فرما . خود و خانواده ام را به تو می سپارم ،ای مهربان ترین مهربانان پروردگارا خوابی آرام به من هدیه بده که من عاشق تو هستم .

 

این جمله ها را به همراه نوشیدن 8لیوان آب به مدت 21 روز تکرار کنید و ببینید که چطور خود شما و زندگی تان تغییر خواهد کرد.

 

 


نوشته شده در جمعه 89/11/8ساعت 4:50 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

اصل مطلب

  **اصل مطلب **

 

از خدا خواستم عادت های زشتم را ترک دهد

خداوند فرمود خودت باید آنهارا رها کنی.....

از خدا وند خواستم فرزند معلولم را شفا دهد.

فرمود : لازم نیست ، روحش سالم است ، جسم هم که موقتی است .

از او خواستم لاقل به من صبر عطا کند

فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است ، عطا کردنی نیست آموختنی است .

گفتم مرا خوشبخت کن

فرمود : نعمت از من ، خوشبخت شدن با تو

از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند

فرمود : رنج تو را از دلبستگی به دنیا جدا میکند و به من نزدیکتر میکند از او خواستم روحم را رشد دهد

فرمود : نه، خودت باید رشد کنی ، من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی .

از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم

فرمود : برای این کار به تو زندگی داده ام

از خدا خواستم کمکم کند ، همان قدر که او مرا دوست دارد من دیگران را دوست بدارم .

خدافرمود : آری ، بلاخره اصل مطلب دستگیرت شد .

 

اصل مطلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در جمعه 89/11/8ساعت 4:43 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

شهید آیت ا... حسین غفاری، در سال 1295 در آذرشهر تبریز متولد شد و دیری نپایید که پدرش را از دست داد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم تبریز شد و 30 سال فقیرانه زندگی کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال 1324 عازم قم گردید و در محضر بزرگانی چون آیت ا... بروجردی به کسب فیض پرداخت و پس از 11 سال راهی تهران شد. ایشان در سال 1340، زمانی که حسنعلی منصور، طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، به فعالیت علیه این لوایح پرداخت و تا قیام پانزده خرداد، با سخنرانی های خود به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت. در شب 12 محرم، 15 خرداد 1342، هنگامیکه از سخنرانی برگشته بود، ماموران به خانه اش حمله کرده و او را دستگیر و زندانی و در زندان شهربانی مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. پس از آزادی، همچنان به مبارزه خود ادامه داد و بار دیگر توسط ساواک دستگیر شد. ایشان طی سالهای 53-1350 به مبارزات خود شکل تازه ای داد و کمتر در میان آشنایان ظاهر می شد. شهید آیت ا... غفاری در تیر ماه 1353، در تهران دستگیر شد و این آخرین دوران زندان این مبارز نستوه بود. پسر ایشان در مورد آخرین ملاقات با پدر می گوید : "پدر را در آخرین ملاقات، کشان کشان، با پاها و دست های شکسته و در حالیکه بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سراسر صورت و اندامش زیر شکنجه های وحشیانه، در هم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند. بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمی کنم دیگر یکدیگر را ببینیم ... فردای همان روز شنیدیم که ساعت 2 بعد از ظهر ( 7 دی 1353 )، پدر، از محیط رنج آوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است

بیوگرافی آیت الله حسین غفاری   

مبارزات سیاسی ‌آیت‌الله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیت‌الله غفاری نیز در مسجد الهادی ـ که امامت آن را برعهده داشت ـ سخنرانی هایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیه‌هایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آن‌که محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاری‌کرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیت‌الله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیه‌ای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال 1342 سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد نمودتبریز که جزو ایالت های نزدیک با روسیه و عثمانی بود، همواره مورد طمع و دخالت اجانب قرار داشت و به‌عنوان مرکز ایالت آذربایجان ایران سنگر مهمی به حساب می‌آمد که فتح یا سقوط آن از هر لحاظ حائز اهمیت بود. از همین‌ رو روحانیون و آزادی خواهان تبریز و نیز مردم و رجال همواره با دفاع از شمال غربی کشور در مقابل دستیازی های دو کشور قدرتمند روسیه و عثمانی رسالت مهمی را در راستای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور ما برعهده داشتند. آنان در این راه هیچ کوتاهی نورزیدند و شاهد این مدعا، شهدای فراوان آذربایجان در راه حفظ حرمت اسلام و استقلال ایران هستند. یکی از گرانقدرترین شخصیتهای مبارز این خطّه و شهدای مظلوم آن، بزرگ مردی است که شرح کوتاهی از احوال او در سطور بعدی تقدیم شما گردیده است. در آذرشهر تبریز طفلی دیده بر جهان گشود که شهادت، راه و رسم تبارش بود و جد پدری‌اش مرحوم حاج ‌ملامحسن آذرشهری و هفت تن از اجداد مادری‌اش جان پاک خویش را بر سر دفاع از اسلام و ایران گذاشته بودند. حسین در تابستان سال 1293.ش دیده پرفروغ خویش را بر جهان پرفتنه و آشوب روزگار گشود تا سالها بعد بازوی پرتوان امام خمینی(ره) برای مبارزه با رژیم ستم‌شاهی باشد. هرچند سرنوشت جانسوز شهادت او به‌دست ساواک روح ملت ایران را به‌شدت آزرد اما یاد و خاطره و یادگارهای اجتماعی او را برای همیشه جاودانه ساخت. مرحوم شهید شیخ حسین غفاری زجرهای جانکاه حکومت پهلوی را به جان خرید اما روی ستمکاران را سیاه کرد و با رشادت و مقاومت خود بر دل سیاه خودکامگان هراس افکند. با این مقدمه کوتاه، ضمن آشنایی مختصر با زندگانی آن مجاهد شهید، یاد و نام او را گرامی می‌داریم. آیت‌الله حسین غفاری در تابستان سال 1335. ق / برابر با 1293. ش در آذرشهر تبریز ـ در بخش دهخورقان ـ به دنیا آمد. وی از نوادگان حاج‌ ملامحسن از شخصیت های علمی و دینی آذرشهر بود که توسط روس ها به شهادت رسید. گفتنی است هفت نفر از اجداد مادری شیخ حسین غفاری در مبارزه با بیگانگان به شهادت رسیده‌اند که آرامگاه همگی آنها هم‌اکنون در مسجد حسنلوی آذرشهر واقع می‌باشد. هنوز یک‌سال‌ونیم بیشتر نداشت که از نعمت پدر محروم شد. در اثر فقدان پدر، فقر بر خانواده سایه گسترد و لذا حسین نیز مجبور شد در دوران کودکی به همراه برادر و خواهر خود، سختی کار در مزرعه را تجربه کند. او از همان کودکی علاقه شدیدی به تحصیل داشت؛ چنان‌که عصرها وقت خود را صرف آموختن الفبا می‌کرد. وی مقدمات دروس را در زادگاهش در محضر حجت‌الاسلام میرزامحمدحسن منطقی دهخوارقانی فراگرفت. زمانی‌که برادر بزرگش حسن، در جستجوی کار به تبریز می‌رفت، او نیز از فرصت استفاده کرده، به همراه برادر راهی تبریز شد تا در آنجا تحصیلات خود را ادامه دهد. وی در فرصت زمانی اقامت خود در تبریز، «شرح لمعه»، «اصول» و «کلام» را در حوزه علمیه این شهر فراگرفت و پس از آن‌که مجبور شد به زادگاه خود بازگردد، بازهم درس را رها نکرد و نزد دایی خود، حاج‌سیدمحسن میرغفاری آذرشهری، به تحصیل «رساله مکارم شیخ انصاری» مشغول شد. شیخ حسین در سن شانزده‌سالگی با دختر استاد خود، آیت‌الله حاج‌میرزامقدس تبریزی ازدواج نمود. ثمره این پیوند، پنج فرزند بود که از این میان، سه فرزند او در اثر گرسنگی و بیماری درگذشتندوی ‌نظر به علاقه شدیدی که به تحصیل داشت، از هر فرصتی برای آموختن استفاده می‌کرد و حتی از فواصل استراحت در میان کار زراعی در این راستا بهره می‌جست و تا سن سی‌سالگی بر این منوال به تلاش خود ادامه داد. مرحوم غفاری در سال 1323. ش، علی‌رغم مشکلات فراوان مالی، برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد و در محضر اساتیدی چون آیت‌الله سیدمحمد‌حجت کوه‌کمره‌ای، آیت‌الله مرعشی‌نجفی، امام خمینی و علامه طباطبایی به کسب علم پرداخت. اقامت او در حوزه علمیه قم یازده‌سال به طول انجامید و در این مدت از محضر اساتید دیگری چون آیت‌الله فیض قمی و آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری و آیت‌الله بروجردی بهره برد. هادی غفاری، فرزند او، در خاطرات خود می‌نویسد که پدرش مدتی را نیز در حوزه علمیه نجف اشرف حضور یافته و از درس آیت‌الله حکیم و آیت‌الله خویی بهره‌مند شده است. آیت‌الله غفاری در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، به زادگاه خود بازمی‌گشت و در آنجا به فعالیت های مذهبی مشغول می‌شد. اما در سال‌های 35ـ1334 به تهران آمد و در «مسجد الهادی» فعالیتهای اجتماعی و مذهبی خود را پی‌نهاد. از جمله اولین اقدامات اجتماعی او در تهران می‌توان به تعطیلی «باغ شارق» اشاره کرد که به مرکز فسق و فجور اشرار تبدیل شده بود. احیای مسجد «شیخ فضل‌الله نوری» در پشت ساختمان شهرداری تهران از دیگر اقدامات وی در این مدت به شمار می‌رفت.
مبارزات سیاسی
مبارزات سیاسی ‌آیت‌الله حسین غفاری از نیمه دوم سال 1341. ش آغاز شد. در جریان نهضت عمومی علما در این سال، آیت‌الله غفاری نیز در مسجد الهادی ـ که امامت آن را برعهده داشت ـ سخنرانی هایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیه‌هایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آن‌که محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات امریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاری‌کرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال 1342 را تحریم نمودند. آیت‌الله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیه‌ای را در حمایت از این تحریم صادر کرد. مرحوم غفاری پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال 1342 سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد نمود. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر می‌شدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها شدیدا برخورد می‌کردپس از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342. ش، حکومت در واکنش به این سخنرانی، حضرت امام را در شب چهاردهم خرداد دستگیر نمود که انتشار خبر آن باعث شکل‌گیری قیام تاریخی پانزدهم خرداد گردید. در این حادثه، همزمان با دستگیری امام، ساواک حدود هشتاد روحانی و از جمله آیت‌الله غفاری را نیز دستگیر و زندانی کرد که تا چند روز پس از دستگیری هیچ‌کس از وضعیت او خبری نداشت وی پس از چهل‌روز تحمل زندان به همراه سایر وعاظ و روحانیون سرانجام آزاد شد؛ اما این واقعه نه‌تنها در اراده او برای تداوم مبارزه خللی ایجاد نکرد، بلکه پس از آزادی، ایشان نیز به علمای مهاجر در شهر ری پیوست که از سراسر ایران به آنجا آمده و در حمایت از آزادی امام خمینی(ره) تجمع کرده بودند. در همین ایام آیت‌الله غفاری تلگرافی را به آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی مخابره کرد که به دستگیری مجدد او در چهارم بهمن سال 1343 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور و ارسال پرونده وی به دادستانی ارتش منجر شد. این‌بار نیز تا پانزدهم فروردین 1344 را در زندان سپری کرد. غفاری پس از آزادی بلافاصله طی تلگرافی آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی را از آزادی خود مطلع ساخت. آیت‌الله غفاری در مردادماه سال 1345 از حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی ـ واعظ مشهور ـ برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهی های دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است. مرحوم غفاری، خود نیز در فرصت های مناسب به ایراد سخنرانی های انقلابی می‌پرداخت و ماموران ساواک گزارش های فراوانی را در این خصوص ثبت کرده‌اند. پس از شدت‌گرفتن فعالیت های انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال 1353 ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت. در زندان، درخصوص این اعلامیه‌ها و نیز ارتباط با امام‌خمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مامور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنی‌امیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین‌ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است آیت‌الله غفاری سرانجام در زندان براثر شکنجه و فشارهای وارده در تاریخ ششم دی‌ماه 1353 به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، در شانزدهم دی‌ماه خبر فوت ایشان را به خانواده وی اعلام و از آنان درخواست کرد که بی‌سروصدا و بی‌آنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل جنازه به دادستانی ارتش مراجعه کنند. اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری نمود و لذا اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد اما طلاب و مردم قم از موضوع باخبر شده و به‌طرز باشکوهی در تشییع جنازه او در صبح روز هفتم دی‌ماه شرکت کردند. در مسیر تشییع جنازه به سمت حرم حضرت معصومه‌(ع)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی نیز علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. چند روز بعد، آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای مرحوم آیت‌الله شیخ‌حسین غفاری در مسجد اعظم قم برگزار کرد.


نوشته شده در یکشنبه 89/10/5ساعت 5:51 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

 سلام به همه

یادش بخیر درست 31 ساله که از سالگرد نهضت سواد آموزی میگذره و من به یاد دارم کنار مادرم به مدرسه میرفتیم و اب و با با را مشق میکردیم . یادم هست که هر 5 شنبه آقای قرائتی در تلویزیون همه رو به علم اموزی تشویق میکرد یاد باد ان روزها الان یادم نیست ولی همیشه یک شعر برای نهضت میخوندن جالب بود این ارم هم همه جا سر هر مسجدی دیده میشد

الان داشتم تقویم ورق میزدم دیدم سه شنبه سالروز سواد اموزی است گفتم یه یادی هم از ان دوران بکنیم بد نیست چون اگر درایت امام و تشویقهای مردم به علم و سواد نبود همه مردم کم و بیش در خواب بیسوادی و نادانی فرو رفته بودن خدا را شکر برای این همه نعمت که به مادادی و ما باز هم ناشکریم خدایا من و تمامی کسانی که از روی  فراموشی نه از نادانی هامان تو را فراموش میکنیم و کفر نعمت میکنیم ببخش

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/10/5ساعت 5:32 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

                            ولادت مسیح


نوشته شده در جمعه 89/10/3ساعت 5:23 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

تجلی بزرگی حضرت مسیح در قرآن

زمان تولد حضرت مسیح(ع) بسیاری از مسیحیان جهان که بر تعالیم و زندگی مسیح تعمق کرده و در مراسم نیایش مختلف حضور می‌یابند، کمتر از این حقیقت آگاهند که مسلمانان نیز حضرت مسیح را یکی از بزرگترین پیامبران خداوند برای بشریت می‌دانند و قرآن ?? بار از او به بزرگی نام برده است. احترام و محبت مسلمانان نسبت به حضرت مسیح (ع) به عنوان یکی از پیامبران بزرگ الهی از قرآن و بسیاری روایتهای اسلامی سرچشمه گرفته است، در بسیاری از آیات قرآن که مسلمانان آن را عین کلام خداوند می دانند آمده است که مسیح به واسطه روح القدس تأیید شده و این امر نشانه ای برای جهانیان است. آیه ?? سوره بقره این امر را به خوبی نشان داده است. تولد وی از مادری باکره که یکی از اعتقادات ضروری در مسیحیت است در آیه ?? سوره انبیا با مضمون : "و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم"، مورد تصدیق قرار گرفته و در آیه ?? سوره آل عمران با نقل قولی از حضرت مریم که پرسیده است " پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی مرا لمس نکرده است؟" بر همین مطلب تأکید دارد.قرآن نشان داده که مسیح به اذن خدا از گهواره با مردم سخن می گفت، جذامی و کوری را شفا داد. خداوند همچنین در قرآن به انجیل کتاب حضرت عیسی(ع) اشاره کرده و اظهار داشته که محبت و رحمت را در قلبهای حواریون وی قرار داده است.در قرآن مجید پنج بار از حواریون حضرت مسیح یاد شده، که دو مرتبه آن در سوره صف است. این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران خاص حضرت مسیح است و واژه حور برای توصیف آنها مورد استفاده قرار گرفته چرا که آنها قلبی پاک و روحی با صفا داشتند و در شستشوی روح و جان خود و دیگران تلاش و کوشش می کردند، این واژه بر آنها اطلاق شده است. خود متحمل شده بودند، در قرآن کریم، از آنان یاد کرده است. از جمله این پیامبران حضرت عیسی مسیح(ع) است که ?? بار در قرآن از ایشان به بزرگی، نام برده است.حالی که امروز نیروهای نفرت و انزجار تلاش می کنند مسلمانان و مسیحیان را از یکدیگر جدا کرده و میان آنها با استفاده از سوء تعابیر و آگاهی اندک بذر نفاق بکارند، پیروان این دو دین آسمانی نیاز مبرمی به نیروی متحد کننده دارند که بتواند شکاف این سوء تعابیر و سوء اعتماد را پر کنند. این نیرو را می توان پیام عشق، صلح و بخشایشی دانست که حضرت مسیح(ع) به بشریت آموخت و مورد قبول پیروان هر دو دین آسمانی است.اگر مسیحیان و مسلمانان آنچه در آیه ??? سوره بقره به عنوان کلام خداوند برای وحدت معنوی آمده را مورد توجه قرار دهند اصل آنچه به عنوان همزیستی مسالمت آمیز تلقی می شود تحقق یافته است. این آیه می فرماید: "بگوئید: ما به خدا ایمان آورده‏ایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‏شویم و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‏شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)"حضرت محمد(ص) پیامبر عظیم الشأن اسلام خود نیز تلاش می کرد هرگونه اختلاف را میان پیروان خود و پیروان حضرت مسیح از بین ببرد. زمانی که مسلمانان به نام پیامبر خود و سایر معصومین اشاره می کنند عبارت "علیه السلام" را در کنار آن قرار می دهند و این امر ممکن است برای بسیاری از مسیحیان جهان ، به ویژه آنهایی که تحت تأثیر تبلیغات مسموم رسانه های غربی هستند جای تعجب داشته باشد که همین عبارت در کنار نام مسیح نیز قرار می گیرد.متأسفانه برخی رویدادهای خشونت آمیز و آمیخته با انزجار در سراسر جهان فرصتی برای ترویج نفرت و انزجار دینی در جهان فراهم کرد. به رغم این حقیقت که مسلمانان و مسیحیان دیدگاههای متفاوتی درباره زندگی و تعالیم مسیح (ع) دارند، اما میراث معنوی وی ارائه کننده فرصتی برای پیروان ادیان است تا میراث مشترک دینی خود را به رسمیت بشناسند.

   


نوشته شده در جمعه 89/10/3ساعت 5:13 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |

عاشورا روز ظهور

درباره قیام و ظهور امام زمان (عج) روایات مختلفی وارد شده است که در آن ها نوروز ، عاشورا ، شنبه و یا جمعه روز ظهور معرفی شده است .در مورد احتمال یکی شدن عاشورا ، نوروز و یکی از روزهای شنبه یا جمعه باید گفت این احتمال وجود دارد چون عاشورا بر اساس سال قمری و نوروز بر اساس سال شمسی حساب می شود و شنبه یا جمعه هم روز های هفته هستند که ممکن است با هر مناسبتی تداخل کنند .اما در مورد اختلاف شنبه و جمعه باید گفت این هم قابل توجیه است روایات روز جمعه به روز ظهور و روایات روز شنبه به روز استقرار حکومت حضرت تفسیر می شوند اما آنچه مورد بحث ماست مصادف شدن روز ظهور ( حال چه نوروز باشد چه نباشد و چه جمعه باشد چه شنبه ) با روز عاشورا است که در این زمینه می توان به 2 حدیث معتبر اشاره کرد : 1 . امام محمد باقر (ع) می فرماید :"گویا حضرت قائم (عج) را می بینم که روز عاشورا ، روز شنبه ، بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روی او ندا می کند : بیعت برای خداست . پس زمین را پر از عدل می کند ، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود .

"منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / کشف الغمه ، جلد 3 ، صفحه 252 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290

 2 . امام جعفر صادق (ع) می فرماید :"قائم ( درود خدا بر او باد ) در شب بیست و سوم ماه رمضان ، به نام {شریفش} ندا می شود و در روز عاشورا ، روزی که حسین بی علی (ع) در آن کشته شد ، قیام خواهد کرد ."

منابع : غیبة طوسی ، صفحه 274 / بحارالانوار ، جلد 52 صفحه 290

با توجه به دو حدیث بالا روز ظهور موعود روز عاشورا خواهد بود !                                                                                                 

یا صاحب الزمان


نوشته شده در جمعه 89/9/19ساعت 12:38 صبح توسط منتظر نظرات ( ) |

پیشگویى شهادت حسین‏«ع‏»

این که آیا امام حسین‏«ع‏»مى‏دانست در کربلا شهید خواهد شد،یا آنکه غافلگیر شد ودر محاصره قرار گرفت،میان نویسندگان بحث است.اما آنچه از روایات و اصول اعتقادى‏شیعه برمى‏آید،آن حضرت خبر داشت و آگاهانه شهادت را برگزیده بود.نه تنها در آغازحرکت از مدینه و شب وداع با حرم پیامبر،یا آغاز حرکت از مکه به سوى سرزمین عراق،بلکه از سالها پیش خبر داشت و شهادت،عهدى از سوى خدا و رسول با او بود.از بدوتولد آن حضرت، موضوع شهادتش در عاشورا مطرح بوده است،حتى در زمان انبیاى‏پیشین نیز روشن بوده که حسین،فرزند پیامبر خاتم در کربلا شهید خواهد شد.در این‏باره احادیث فراوان است و خبر دادن به پیامبرانى چون آدم،نوح،ابراهیم،زکریا،اسماعیل،موسى،عیسى و...در منابع حدیثى مفصل آمده است که در این مختصرنمى‏گنجد.  على‏«ع‏»همراه تنى چند از سرزمین کربلا عبور مى‏کرد که چشمانش پر ازاشک شد و فرمود:«هذا مناخ رکابهم و هذا ملقى رحالهم و ههنا تهراق دمائهم...»  جبرئیل‏هم به پیامبر خبر داده بود که‏«ان امتک تقتل الحسین من بعدک...» با حدیثى که ملائک ز ازل آوردند سخن از قصه عشق تو ز لولاک گذشت حتى در کتب آسمانى پیشین نیز اشاراتى آمده و بصورت خارق العاده در کنیسه‏ها ومعابد یهود و نصارى اشعارى پیرامون این حادثه با دست غیبى نگاشته شده است.از جمله‏بر دیوار کلیساى نصارى که سر مطهر امام حسین‏«ع‏»را به آنجا برده بودند،نوشته                                                     پیشگویی شهادت

دهه عاشورا

ده روز اول ماه محرم را دهه عاشورا یا دهه محرم مى‏گویند و در این ایام مردم اقدام به برپایى‏عزادارى و مجالس وعظ و مرثیه مى‏کنند و هیئتهاى عزادارى و مساجد و تکایا و حسینیه‏هارونق و شور بیشترى پیدا مى‏کند و آمادگى براى بزرگداشت عاشوراى حسینى پدید مى‏آید.


نوشته شده در جمعه 89/9/19ساعت 12:23 صبح توسط منتظر نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak