خاطرات من
فرشته من دیشب شب استثنایی برای من بود.......چون داره رویایی چندین وچند ساله ما به حقیقت نزدیک میشه واون رفتن مادرم به مکه است البته همراه من دیشب نمازم رو با حال وهوایی دیگه تمام کردم بهترازهر شب دیگه ای بود وخدا رودر کنار خودم رو در رو چشم در چشم احساس کردم ودرفضای خدایی خود نفس کشیدم ............... اما حیف که ما انسانها فراموش کار هستیم و بعد از مدتی همه چیز یادمان می رود یکی دیگه از شیرینی های دیشب صدای زیبای فرشته ای بود که با آهنگ خوش لالایی برایم سوره های قرآنی روتلاوت می کردواون فرشته صدای مهربان (مادرم )که از هر فرشته ای به ما نزدیک تراست و ما او رادر کنار خود می بینیم و اصلا بهش فکرنمی کنیم.... اونو درک نکردیم ...... و به صدای زیباتر از هر موسیقی در جهان گوش ندادیم .... حتی در این مورد حتی کمی هم فکر نکردیم ............ وقتی به صدای فرشته خودم گوش می دادم و با اون همصدا شده بودم به این فکر کردم که چقدر کم به این صدا گوش کردم و این فرشته دایم برای من دعا کرده و بالهایش راروی سر من بر افراشته و دعایش همیشه بدرقه راه منه.... دوست ندارم امشب و این صدا تمام بشه خدایا امشب چقد زیباست
Design By : Pichak |