سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























خاطرات من

میز کار من وهمکارام وسط سالنه و دور تا دورش پارتیشین بندی شده از انجایی که من از روابط عمومی بالایی برخوردارممممممم

 زود با همه اشنا میشم تمام افرادی که اصولا به بیمه میان من رو میشناسن و جالبه که من خیلیاشون رو یادم میره . بعد از کلی بگو بخند و احوال پرسی تازه از همکارم میپرسم این خانم یا اقا کی بود ودمونی بود ادرسش رو که میده یادم

میاد که کی بوده . بعد هم نظرات در مورد اینکه زیاد نگیم پشت برگه ها رو پشت نویسی کنیم بهتره برگه بزنیم خودمون

رو راحت کنیم شزوع میشه که من و همکارام پشت سر و پشت مانیتور رو بهشون نشون میدیم و اونا هم میخندن .

همین امروز از اموزش پرورش ارباب رجوع داشتم بعد از اینکه بهشون گفتم باید چی پشت برگه صورتی بنویسند با حیرت که نگام کردن بعد دوباره پرسیدن برگه صورتی رو از کی باید بگیرن دوباره توضیح دادم و در جواب بهم گفت برگه سفید رو گفتین دیگه دوباره بهش گفتم چی کار کنه که بعد از سه بار توضیح تازه یادش اومده باید خودش رو بنویسه یا فرد بیمار رو بعد که گفتم مشخصات خودتون میگه اخه مال بچمه مال شوهرمه بازم مشخصات خودم رو بگم اخه یکی نیست بهشون بگه برگه که دستت دادن بخون ببین اسم چه کسی توش هست تا انقدر گیج نزنی این اولا

دوما تازه می پرسن برگه صورتی رو از کجا بگیرم ؟تو سه برگ بنویسم یا یک برگ ؟ اصلا نگاه نکرده چند تا برگه دستش دادن ... وقتی میشینه و نفسی تازه میکنه تا پشت نویسی بکنه چشم مبارکشان به پشت مانیتور میخوره و تازه یادشان میاد که     اه ه ه ه خدا دو چشم هم به انها داده که بعضی از مطالب را بخوانند

عجب!!!!!!!!!!!!!

اینجاست که به امر مهم مهر زدن میرسیم اینش خنده داره

اونایی که مهر دیدن خوب مهر میزنن کارشون راه میوفته  اونایی که هنوز تو ذهنشون مهر های چوبی تو بانک ملکه شده دنبال مهر چوبی میگردن   بعضی ها اصلا بلد نیستن مهر بزنن و دستشون رو کثیف میکنن و بعد به خودشون

میخندن  بعضی ها هم دنبال استمپ میگردن تا مهر رو درش بزنن که مثلا رنگ بگیره بعضی ها هم دنبال استمپ  

میگردن که انگشت بزنن و وقتی انگشت میزنن و به ما میدن و با چهره متعجب ما برخورد میکنن میگن چیه مگه مهر

 زدم دیگه ؟حالا بیا توضیح بده که انگشت زدن با مهر زدن0 18 درجه توفیر داره او نایی که از این مرحله میگذرن و

میشینن تا نفسی چاغ کنن و دوباره سوال بپرسن تا چشمشون به مطلب پشت مانیتور میوفته نیش خندی میزنن و به بقلی

میگن و بقلی به بقلی میگه و در

اینجاست که بر میگردم با خوشرویی تمام

بهشون میگم دارین به خودتون میخندین

و اونا هم بیشتر میخندن و حق رو به ما میدن ولی چر ا مردم ما به جای اینکه به اطراف خودشون توجه کنن فقط به این کلام که فکر کردم باید ......

فکر کردن خوبه ولی وقت و زمان خودش رو داره من وقتی به اداره یا بیمارستان میرم دیگه فکر خرید لباس عروسی و خرید کفش و انگشتر و کروات رو باید از سرم بیارم بیرون ببینم دور و ورم چی از من خواسته و قتی این مطالب رو میگم ساکت میشن و تازه به فکر فرو میرن تازه وقتی ازشون کارت شناسایی میخوام نصفیا میگن چی هست نصفیا کارت تجارت و ملی و سپه در میارن نصف دیگه بماند روبه همینایی که کارت سپه در میارن باید بگم هیچ ئعقل سلیمی با کارت سپه و کارت تجارت به شما چک نمیده چون کارت شناسایی شامل میشه از کارت ملی یا کارت بیمه طلایی یا شناسنامه امروز دو نفر همینجوری شرمنده خودشون شدن و درست رفتن به فکر


نوشته شده در چهارشنبه 90/11/19ساعت 11:6 عصر توسط منتظر نظرات ( ) |


Design By : Pichak